چرا نوجوانان چنین میکنند؟
چرا نوجوانان چنین میکنند؟
نوجوانان در انزوا بزرگ میشوند: تحت تاثیر هر آن چه که در اطرافشان روی میدهد، هستند و این از خیلی زود آغاز میشود. از جمله مهمترین عوامل موثر بر کودکان، والدین، کسانی که آنها را بزرگ میکنند و خانواده هستند. در این جا، نگاه دقیقتری به جزئیات این تاثیرها به ویژه در رابطه با پیشگیری از مواد مخدر میپردازیم.
مهمترین اثر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پیشگیری نوین، اغلب آگاهیم که نخستین سالهای زندگی کودک تا چه اندازه مهم است. در این سالها، کودکان آن قدر میآموزند که بر تمام زندگی آنها اثر میگذارد. عادات و رفتارها نیز در همین سالها تثبیت میشوند؛ نه فقط رفتارهای آشکار مانند مودب بودن یا چگونگی واکنش به غریبهها، بلکه چگونگی بیان هیجاناتی چون عشق، آزار، لذت و خوشی هم چنیناند.
کودکی که در خانوادهای با عشق و علاقه بزرگ میشود، طبیعتا تمایل به خود انگیختگی و صداقت در بیان عواطف خود دارد. کودکان، ارزشها و درستی و نادرستیها را از والدین خویش میآموزند. خانواده، مهمترین نقش را در این که وی در بزرگسالی چگونه آدمی خواهد شد، دارد.
البته، عوامل موثر دیگری نیز وجود دارند، از جمله:
- ژنتیک - رفتاری که با تولد میآید.
- تقلید و سرمشق گرفتن از بزرگسالان دیگر مانند ستارگان تلویزیون، ورزشکاران، ستارگان پاپ و هنرمندان مشهور.
- آثار به جا مانده از دریافتها و تجربیاتی که به تدریج و با رشد کودک حاصل میشوند.
به عبارت دیگر، آن چه که کودک میبیند و تجربه میکند –آن چه که از خانواده، مدرسه و اجتماع میآموزد- میدان را برای زندگی آینده وی آماده میسازد. پژوهشی نیز که اخیرا پیرامون چگونگی رشد مغز صورت گرفته، این موضوع را ثابت میکند. از یک نظر، خانواده، مدرسه و اجتماع همانند رحمی هستند که کودک را در خود پرورانده و خواستگاه ویژگیهایی (توشهای) هستند که کودک در آینده (زمانی که دیگر بزرگسال است) با خود همراه خواهد داشت.
سالهای نوجوانی زمان تغییر
همچنان که فرزندتان بزرگ میشود، متوجه تغییرات جسمی، عاطفی و رفتاری در وی میشوید. وی بیش از پیش تحت تاثیر دوستان خود قرار میگیرد و دیگر وقت کمتری را با والدین و خانواده خود میگذراند.
حتی ممکن است با آنها مخالفت کند که به ویژه بر والدین و مراقبان آنها گران میآید. این به آسانی میتواند موجد احساس ناتوانی یا مردود دانستن کسانی شود که تلاش میکنند بهترین باشند، ولی به تدریج احساس کنند که همه به قدر کافی تلاش نکردهاند. این تغییرات در فرزند شما کاملا طبیعی و از جمله ویژگیهای گذر به دنیای جوانی بوده ... و به این معنا نیست که دیگر نقشی و اثری بر وی ندارید.
از سوی دیگر، تمایل روزافزونی به استقلال پیدا میکند، حال آن که در عین حال مایل به از دست دادن پشتیبانی عاطفی و مادی خانواده نیست. نوجوان خواهان آن است که شبیه دوستان خود شود. میخواهد هر آن چه که آنها انجام میدهند (یا لااقل فکر میکند آنها انجام میدهند) خود نیز انجام دهد.
گاه، این رفتار نوعی شورش در برابر والدین تلقی میشود. لیکن، این فقط راهی است برای به دست آوردن فضا و استقلال بیشتر در زندگی نوجوان و دلیلش این نیست که عمل نادرستی از والدین سر زده است.
از سوی دیگر، مهم است که به خاطر داشته باشیم نوجوانان آن قدر که با رفتارهای خویش رابطه برقرار میکنند با کلمات نمیکنند. این موضوع به ویژه در مورد پسران صادق است.
والدین هوشیار به پیشگیری باید همان اندازه که به کلمات کودک خود توجه میکنند، رفتارهای وی را نیز زیر نظر داشته باشند. لازم است که با نشان دادن علاقه و توجه و خودداری از رویارویی منفی و کنجکاوی بیجهت راه ارتباط را همواره باز گذارند.
نوجوان احساس عمیقی از عشق به والدین خویش دارد، ولی گاه چنین به نظر میرسد که این عشق در زندگی روزمره آنها گاه رنگ باخته است. به طور کلی، نوجوان در حال بزرگ شدن، در نشان دادن عشق و امتنان به والدین خویش، همواره خوب عمل نمیکند.
مغز و هورمونها
بلوغ که همان تغییرات جسمی صورت گرفته در طول نوجوانی است، با تغییرات رفتاری نیز همراه است. هورمونهایی که موجب تغییرات جسمی میشوند، بر رشد و تکامل مغز و بدن نیز موثرند. تاثیر بر مغز، اثر آنی بر احساسات و رفتارها میگذارد، طوری که گویی همه چیز هر لحظه تغییر میکنند.
واقعیتی است که رفتار جوان حاصل هورمونهای "سرکش" وی است، اما موضوع قدری از این پیچیدهتر است. هورمونها موجب میشوند که نوجوان جهشی در رشد داشته و تغییراتی را در آستانه بزرگسالی در بدن خود احساس کند.
همین هورمونها بر مغز نیز (که فرایند رشد مشابهی را از سر میگذراند) تاثیر میگذارند. در این میان، واکنشهای بدن و مغز اغلب به نحوی "بیقواره" به نظر میرسند. برای مثال:
- در اوایل رشد فیزیکی، ناهماهنگیهایی در حرکات اعضای بدن مشاهده میشود؛ مانند رفتن پا در پا به هنگام راه رفتن (سکندری رفتن) و از دست افتادن اشیا.
- به همین نحو، وقتی که هنوز مغز در کارکردهای خویش "بیقواره" است، اغلب نوجوان در تصمیمگیریها ضعیف عمل کرده و به آسانی تحت تاثیر آن چه که تصور میکند درست است یا (با فلان دوست یا همکلاسی) "حال" میدهد، قرار میگیرد.
این تصمیمات، در بیشتر مواقع، مشکلی به وجود نمیآورند و میتوان آنها را بخشی از فرایند رشد به حساب آورد. اما، اگر تصمیماتی که یک مغز "بیقواره" گرفته مربوط شوند به تجربه مواد مخدر یا الکل یا در پیش گرفتن رفتارهای خطرزا، آنگاه دیگر میتوانند آسیب جدی به بار آورند.
درست همان طور که بدن میتواند "بیقواره" باشد و حرکاتی را موجب شود که حاصل آنها زمین خوردن نوجوان باشد، رفتارهای ناشی از "مغز بیقواره" نیز میتوانند باعث شوند جوان "سکندری خورده" و به خود آسیب رساند. خوشبختانه، بیشتر سقوطهای رفتاری چون تجربه مواد مخدر همانند سقوطهای جسمی با آسیب پایدار و درازمدت همراه نیستند؛ مگر آن که خطرات قانونی در پی داشته باشند.
تغییرات جسمی بلوغ
بلوغ دورانی پر از هیجان برای بدن و صاحب آن به شمار میرود! از لحاظ جسمی، بخشهای مختلف بدن در حال رشد و تکامل بوده و احساسات و تجربیات نویی فراهم میآورند که تاثیر نیرومندی بر نگاه نوجوان به جهان دارند.
و نوجوان جهان را این گونه میبیند!
نوجوانان اغلب خود را قدرتمند و کاملا در کنترل میبینند؛ گاه نیز برعکس حس میکنند که کاملا متکی به همه چیزهای اطراف هستند و گویی از آنها میخواهند که به او بگویند کیست! اصولا نمیدانند وضعیت طبیعی چیست: چه ظاهری باید داشته باشند، چه احساسی داشته باشند و چگونه خود را بیان کنند؟ چگونه باید از این بخشهای تازه به دست آمده بدن خود استفاده کنند – آیا تنها برای نمایشاند یا منظور و هدفی دارند؟
مثلا:
- ممکن است پسر نوجوان مایل باشد از قدرت و انرژی فراوان حاصل از رشد و تکامل عضلات خود برای کسب عنوان قهرمانی یا انجام کارهای بدنی استفاده کند، اما، همین قدرت بدنی میتواند وی را به آزار دیگران یا اعمال خشونت بر اطرافیان یا حتی اعضای خانواده نیز ترغیب نماید.
- صفات بدنی زن جوان میتواند با تغییر دادن مناسباتی که با دوستان یا اطرافیان خود به طور کلی دارد، حس اعتماد به نفس وی را افزایش دهد و او خود را در مرکز توجه دیگران به ویژه مردان جوان بیابد. اما، خطر حامله یا بیمار شدن نیز وجود دارد.
در سالهای نوجوانی، تغییر همواره پایدار بوده و همزمان در جهات بسیار صورت میگیرد. در همان حال که تغییراتی در بدن پیش میآیند، مغز نیز دچار تغییر میشود. این تغییرات، به شکل تظاهرات بدنی و عاطفی در رفتار نوجوان ظاهر میشوند. همزمان با تغییرات، حسی از بیاطمینانی در جوان به وجود میآید – حسی که میتواند وی را آسیبپذیر و تحت تاثیر خانواده، دوستان و رسانهها قرار دهد.
- خوشبختانه، خانواده نخستین عاملی است که میتواند ارزشها، باورها و رفتارهای پذیرفتنی را به فرزند خویش آموخته، بر رفتار وی در زمان تغییر تاثیر گذارد و مانع از بروز رفتارهای مضر و "بیقواره" در وی شوند.
- تجربیات مثبت حاصل از والدین و خانواده در نخستین سالهای زندگی همراه با آموزشها و فرصتهای یادگیری، به سلامت و موفقیت کودک در زمان رشد و بزرگسالی کمک میکنند.
کودکی تا هفت سالگی به من بدهید، تا مرد یا زن تحویلتان دهم!
والدین هوشیار در پیشگیری نقشی واقعی در کمک به نوجوان دارند تا هیجان بلوغ راه به سردرگمی نبرد.
فکر میکنم هر آن دچار هیجان خواهم شد!
اثر تغییرات بر مغز
حال قدری به کشفیات جدید و هیجانانگیز پیرامون تغییرات و کارکردهای مغز در سالهای نوجوانی بپردازیم.
برخی از بزرگسالان میپرسند،
آیا حقیقتا مغز در سالهای نوجوانی کارکردی هم دارد؟
گاه ممکن است فکر کنیم داوریها یا تصمیمات جوانان به هیچ روی معقول نیستند. روشن است که در بسیاری از موارد این يك واقعیت است و حتی با اطمینان میتوان گفت که تنها به این دلیل نیست که آنها خود میخواهند غیرمنطقی باشند و یا غیرقابل فهم جلوه کنند.
نمیدانم! میدانم که باید این کار را نمیکردم، ولی فقط ...
همچنان که پیش از این گفته شد، مغز دورهای از رشد سریع را پشت سر میگذارد که اثر مستقیمی بر اندیشه، عواطف، داوری، اعتماد به نفس، اتکا به خویش، ارتباط و، در آخر
نظرات شما عزیزان: