دوست داشتنىترينِ خلق پيش خدا كسى است كه به مردم نفع برساند يا خانوادهاى را خوشحال كند يا با برادر مسلمانش به خاطر برآوردن حاجتش راه برود.
انسان اجتماعى هميشه نيازمند يارى و مساعدت همنوعان خود مىباشد و اين مسألهاى است كه عقل به آن حكم مىكند و احتياج به دليل و برهان ندارد چرا كه از بدو خلقت تا به حال بر همگان از روى تجريه ثابت شده است.
گرچه قدرت و امكانات همه يكسان نبوده و متفاوت مىباشد، ولى نيازمند بودن تنها به مال و منال و ثروت نيست زيرا ممكن است كسى از نظر مالى و قدرت بدنى يا سياسى و غيره هيچ احتياجى به ديگران نداشته باشد اما از نظر عاطفى، فنّى، خدماتى و ادارى و نصيحتى و امثال اينها بىنياز نباشد.
به عنوان مثال اگر كسى پست و مقامى در ادارهاى دارد، ارباب رجوعى كه به او مراجعه مىكنند حتما به خاطر نيازى است كه به دست آنها حل خواهد شد اينجاست كه مسئول ادارى در صورت توانائى و قدرت بر رفع نياز بايد به وظيفه ملّى و ميهنى و مذهبى خود عمل كرده و مشكل ديگران را حل نمايد و به خاطر يك امضا(البته طبق قانون و مقررات) مدتى طولانى كسى را اسير نكند. پس هميشه نياز و احتياج، مالى نيست، گاهى بدنى و گاهى ادارى و فنّى و.... است.
لذا بشر بايد نياز همنوعان خود را برآورده و رفع نمايد و اين مطلب در تمام مكاتب و اديان الهى و كل جامعه بشرى بوده و هست. اما اسلام كه يك دينِ كامل فطرى و الهى است، رفع نياز و مشكلات و گرفتارى انسانها را يكى از برنامههاى بنيادى و اساسى خود اعلام كرده و نه تنها به اجر و پاداش دنيوى و اخروى اجراكنندگان اين برنامه حياتى و انسانساز اشاره مىكند، بلكه مسئوليت هركس را در حد توان خود تعيين كرده و چگونگى برآوردن حاجات مردم را بيان مىكند و عدم رفع نياز(در صورت توانائى) را زشت شمرده و آن را محكوم و وعده عذاب الهى را مىدهد. زيرا در اسلام علاوه بر حقوق واجبه از قبيل خمس و زكات، حقوقى هم بر عهده ثروتمندان و صاحبان قدرت گذاشته شده است. و لذا بر ثروتمندان دستور مىدهد: پس از تأمين نيازهاى ضرورى و گاه نيمهضرورى، دست از مصرفگرائى و اسراف بردارند و بخشى از امكانات مالى خود صرف رسيدگى به ضعفا كنند.
امكانات بيشتر، مسئوليت سنگينتر
اگر در جامعه، كسانى هستند كه نياز مالى دارند، در مقابل، كسانى هم هستند كه مىتوانند به ديگران كمك كنند و بدينجهت است كه وظيفه ثروتمندان سنگينتر مىشود چرا كه هميشه وظائف؛ بر اساس امكانات تعيين مىشود مثلاً در جامعه، ما مىبينيم وقتى هزاران دختر و پسر جوان، هر يك چشم انتظار دو سه ميليون تومان پول هستند تا عروسىشان را راه بياندازند، چگونه روا است يك ثروتمند صد ميليون تومان فقط صرف برگزارى مراسم ازدواج دخترش يا پسرش كند! كسى كه هر ماه ميليونها تومان درآمد دارد، چطور مىتواند ادّعا كند كه با چند مورد انفاق كوچك و احسان و صدقه، وظيفه دينى خود را در برابر فقرا و محرومان جامعه انجام داده است؟!
در روزنامه كيهان، تحت عنوان «جزئياتى از يك عروسى استثنائى در حاشيه ورامين» مىخوانيم:
بزرگترين عروسى با 5 هزار ميهمان در كوچكترين روستاى جنوب شرقى ورامين برگزار شد. در اين مراسم پرزرق و برق كه در زمينى به مساحت 20 هزار متر مربع و با چادرهائى كه هزينه آن حدود 5 ميليون تومان بود، برگزار شد، حدود 200 رأس گاو و گوسفند ذبح شد. يكى از مدعوّين با بيان اينكه در شب حنابندان نيز اين زوج حدود 2800 ميهمان داشتند، افزود: در اين مجلس عروسى كه برخى از مسئولان نيز حضور داشتند، بيش از 60 ميليون تومان هديه براى عروس و داماد جمعآورى شد. و....
يكى از ساكنان اين روستا با ابراز تأسف از اينگونه مجالس به مشكلات مردم اين روستا و روستاهاى اطراف اشاره كرد و گفت:
در همين روستا و روستاهاى اطراف و همجوار، جوانان تحصيلكرده به علت بيكارى و نداشتن تمكن مالى همچنان در آرزوى كار و ازدواج هستند. وى افزود: تا آنجايى كه اطلاع دارم و روزنامهها و تلويزيون هم اعلام كرده بودند، تا پايان شهيور سال 84 حدود 4هزار جوان با مدرك ليسانس و فوق ديپلم و ديپلم در منطقه ورامين بىكار بودند حالا خودتان قضاوت كنيد درحالى اين عروسيهاى پرزرق و برق و مجلّل برگزار مىشود كه بعضى از دختران و پسران براى هزينه چند صد هزار تومان ازدواج، سرگردان اين بانك و آن بانك و اين صندوق و آن صندوق هستند»(1).
احاديثى كه از رهبران معصوم ما، در زمينه كمك به ديگران و رفع نياز از آنان وارد شده، شامل آن كسى است كه بتواند حاجتى از ديگرى را برآورد چه از لحاظ مالى و چه از لحاظ معنوى مانند نصيحت، مشكل ادارى، اجتماعى و... چنانكه پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
«مؤمنان برادران يكديگرند كه بعضى از آنان نيازهاى بعضى ديگر را رفع مىكند و خداوند هم نيازهاى او را برآورده مىكند. از بهترين اعمال اين است كه انسان مؤمنى را شاد، يا گرسنگى را از او دفع كند و از غصه برهاند يا قرض او را ادا كند يا به او لباس بدهد»(2).
همچنين در ادامه مىفرمايد:
«مردم به منزله عيال خداوند مىباشند، دوست داشتنىترينِ خلق پيش خدا كسى است كه به مردم نفع برساند يا خانوادهاى را خوشحال كند يا با برادر مسلمانش به خاطر برآوردن حاجتش راه برود، اين عمل از اعتكاف دو ماه در مسجدالحرام بهتر است»(3).
آنچنانكه از دستورات رهبران دينى ما استفاده مىشود، گرهگشائى و رفع نياز از نيازمندان و برادران دينى بايد تبديل به يك ارزش و يك فرهنگ عمومى شود كه همه سعى در برآوردن حاجات مردم باشند چنانكه اميرالمؤمنين على عليهالسلام در اين باره به كُميل مىفرمايد:
«اى كميل به خانوادهات دستور ده در تحصيل مكارم اخلاق بكوشند و حتى در تاريكيهاى شب به برآوردن حاجات مردم و رفع گرفتارىهاى آنها بپردازند، سوگند به خدائى كه جانم در دست اوست، هيچكس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمىكند مگر آنكه خدا از اين عمل خير يعنى سرور و شادمانى، مايه لطفى مىآفريند كه در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سريعتر از سيلاب در سراشيبى، به يارى او مىرسد و او را نجات مىدهد(4).
كيفيت برآوردن حاجت
چگونگى و كيفيت انجام هر كارى مهمتر از خود آن كار مىباشد مخصوصا كارهائى كه جنبه معنوى و الهى داشته باشد مانند احسان كردن كه پنهانى آن بهتر از آشكارش مىباشد و همچنين در نظر گرفتن شخصيت و شأن و منزلت اشخاص. و از جمله كارهائى كه كيفيت در انجام آن حرف اول را مىزند، رفع نياز نيازمندان است كه اگر درست انجام نشود، ممكن است آبروى اشخاص به خطر بيفتد و آن كار الهى لوث شود و اجر و پاداش كمتر يا اصلاً نداشته باشد. مگر جنبه تبليغى يا آموزشى داشته باشد كه در آن صورت آشكارا باشد بهتر است. تا ديگران هم ياد بگيرند و اين سنّت سنه اسلامى به آيندگان منتقل شود.
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«...احسان و نيكى كامل نمىشود مگر به سه خصلت: تعجيل در انجام دادن آن، كوچك شمردن آن و پنهانى انجام دادن آن. اگر زود انجام دادى، بر اهلش گوارا و شادىآفرين خواهد بود و اگر نيكى خود را كوچك شمردى، در واقع پيش خدا آن را بزرگ كردى و اگر پنهانى انجام دادى، نيكى و احسان خود را تكميل نمودهاى. و هنگامى كه برادرت از تو سئوال و درخواست نيازى كرد، فورا حاجت او را برآورده كن پيش از آنكه از كمك و يارى تو بىنياز گردد»(5).
اسلام آن قدر در اين مسأله پيش مىرود كه نه تنها دستور مىدهد هرچه زودتر به همنوع خود كمك برسان، بلكه مهمتر از آن، مىفرمايد: «پيش از آنكه برادرت از تو سئوال كند، حاجتش را برآور و نيازش را رفع كن. چنانكه آن حضرت مىفرمايد:
«خداوند به نيكى و خدمت به ديگران، هنگامى پاداش مىدهد كه سئوال نكرده صورت بگيرد و حاجتش برآورده شود اما اگر سئوال كرد، ممكن است عرق خجالت در پيشانى او نقش بندد و صورتش سرخ شود. در صورتى كه نمىداند آيا تو حاجت او را برآورده مىكنى يا نه، در اين صورت قسم به خدا بازهم قسم به خدا اگر تمامى دارائيت را به او بدهى، كفايت نمىكند»(6).
معلوم مىشود به خطر انداختن آبروى اشخاص به هيچوجه جايز نيست و بايد عِرض مردم محترم شمرده شود مخصوصا اشخاصى كه آبرومند و عفيف هستند، شخصيت آنها را بايد در نظر گرفت چرا كه شأن و منزلت افراد متفاوت است چنانكه خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد:
«يَحْسَبُهُمُ الجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النّاسَ اِلحافا...»(7). «... و از شدت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند، اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى، و هرگز با اصرار از مردم چيزى نمىخواهند، اين است مشخصات آنها....».
يعنى اشخاص آبرومند سخنى نمىگويند ولى در قيافه و چهره آنها نشانههائى از درد و رنج درونى هستند كه افراد فهميده متوجه مىشوند و نيز آنها با اصرار از مردم چيزى نمىخواهند چون مىدانيم كه نيازمندان عادى(قطع نظر از سائلان حرفهاى) معمولاً اصرار در سئوال مىكنند ولى كسانى كه آبرومنداند، حتى سئوال هم نمىكنند چه رسد به اصرار، لذا بايد افراد توانا به فكر آنان باشند و نگذارند حيثيت آنها به خطر بيفتد.
در اين شماره به رفع نياز همنوعان و كيفيت آن و اينكه هركس امكانات بيشترى دارد، مسئوليت او هم سنگينتر است، اشاره شد و اما اينكه اگر كسى قدرت بر خدمت و كمك دارد و نمىكند و چه كيفرى در انتظارش مىباشد و اجر و پاداش كسانى كه يارى مىكنند و گرهى از مشكلات مردم را مىگشايند چيست؟ ادامه دارد
نظرات شما عزیزان: